مناظره ناتمام
نظر روزنامه نگار نكته سنجي كه برگزاري مراسم مشترك بين نيروهاي اصلاح طلب و مجمع المحسنين را همچون برنامه مشترك بين آبادگران و جبهه مشاركت٫ كاري نادرست است و تذكر حقيقت نژاد كه اگر چنين برنامه اي اگر هم ممكن باشد٫ به صلاح نيست٫ هرگز جدي گرفته نشد. نه بدين دليل كه قصد كوتاه آمدن از مواضعمان را داشيم يا چنان مي پنداشتيم كه محافظه كاران ديروز٫ امروز قصد اصلاح در سر دارند. و نه بدان سبب كه ادعاي آنان را در جديت در استفاده از يك بحث علمي٫ صادق مي دانستيم٫ كه سالهاي سال فرصت ها را سوزاندن و زمان را به اميد مصالحه و تعامل ذبح كردن٫ آزمودهايست كه به شرط عقل قرار نبود دوباره آزمايش شود.قصه حديث ديگري داشت.آن زمان كه سخنراني محسن ميردامادي رئيس وقت كميسيون امنيت ملي مجس شواراي اسلامي به دعوت گروهي كه اعضاي آن از مسئولان حفظ امنيت استان(يزد) هستند٫ نامن گشت! و سخنران جلسه نه با حمايت ماموران قانون كه با خود گذشتگي مدعوين٫ جان سالم به در برد٫ اگر باعث نااميدي از هرگونه فعاليت سياسي در استان(يزد) نشد٫ نشان از آن بود كه حفظ امنيت شهر در دست كساني است كه از هرگونه پاسخگويي معاف و از هر محدوديت قانوني مبرا هستند.
چه ساده لوحانه انديشيديم كه ميتوان با برگزاري مراسمهاي غير عمومي و بدون تبليغات علني حيات فكري اصلاح طلبان را حفظ كنيم. تجربه دعوت از عبد الكريم سروش به ميزباني انجمن اعوان گواه اين مدعي است و نشان از آنكه قماشي دگر انديشي را حتي در پستوي خانهها نيز بر نمي تابند.
محسن كديور استاد و مدير گروه حكمت و فلسفه اسلامي دانشگاه تربي مدرس فردي بود كه تمناي برگرفن توشه معرفت از محضرش٫ آنهم در يزد با شرايطي كه وصف آن رفت بعيد مي نمود. اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه آزاد يزد كه تجربه همزيستي با محافظه كاران را در كارنامه خود دارند و توانسته اند حيات خويش را در كنار اين جريان حفظ كنند٫ تدبيري متفاوت انديشيدند و حديثي نو در انداختند. با شريك كردن محافظه كاران در يك برنامه مناظره٫ حفظ امنيت جلسه كه بسياري از حفظ آن واماندهاند را تضمين كردند.
جستوجو در رديف كساني كه مي توانستند مناظره با محسن كديور را به خرمني تبديل كنند كه بتوان از آن خوشه شناخت چيد به نام محسن ديگر رسيد. دعوت از محسن غرويان از شاگردان آيت ا... مصباح يزدي٫ از مجمع المحسنين خواسته شد. غافل از آنكه غرويان چندي است بدان سبب كه در مصاحبه اي عقل را وسيلهاي مستقل براي شناخت دانسته بود٫ مورد غضب دوستان است و ميبايست مدتي گوشه عزلت گزيند تا آثار چنين گناه بزرگي! از دامنش پاك شود. حجهالسلام نبويان فردي بود كه مجمع المسنين وي را بديل غرويان دانست. گويا اينبار تدبير كارگر افتاده بود و مي رفت (( رابطه دين و دموكراسي ))در فضايي امن و خالي از هرگونه هياهو به بحث گذاشته شود. آنگاه كه به موعد مراسم نزديك شديم براي فراهم آوردن زمينههاي اجراي مراسم در محفلي گرد هم نشستيم. چنان فضا از ادعاي كار علمي آكنده بود كه در رويا هم نمي ديديم و چشمانما از حيرت حسن نيت دوستان از حدقه بيرون زده بود. اما اين فضا ديري نپاييد كه علي زغم هماهنگي هاي قبلي به جاي نبويان از دهقان نامي٫ اسم بده شد كه مي بايست با دكتر كديور مناظره كند. دهقاني كه گويا جديدا دانشجوي دكتري شده بود عزم مناظره با كسي را داشت كه دانشجويان دكتري در مجلس درسش زانو مي زنند. نتيجه چنين پيشنهادي٫ بافتههاي تدبير را يكسره پنبه كرد و مهر پاياني زد بر عزمي كه مي توانست كوير سياست يزد را با جويبار انديشه هاي نو آبياري كند. اما كاش اين پايان ماجرا بود. دستي كه براي همكاري داراز كرده بوديم بايد چنان داغ مي شد تا علاوه بر اينكه فهميديم برنامه مشترك و از در تعامل با محافظهكاران وارد شدن٫ هيچ تاثيري در شرايتمان ندارد٫ به اين مهم نيز آگاه شديم كه تا مدتها بايد منتظر پس لرزههاي چنين نزديكي باشيم. انتشار خبري با تيتر״محسن كديور از مناظره فرار كرد״ در روزنامه سياست روز از آن موارد بود. اگر چه پاسخ گفتن و توضيح دادن ما وقع لازم ديده نشد كه چنين خدعههاي سياسي و نيرنگهاي رسانهاي دير زماني است نخ نما مي نمايد اما حداقل به كنه تذكر آن روزنامهنگار ظريفانديش كه چنين امري را غير ممكن و نادرست مي دانست پي برديم. روشن شدن اين موضوع اما از اين جهت نگران كننده مينمايد كه يكي ديگر از راههاي مسالمت آميز براي سامان دادن برنامههاي سياسي در يزد به بنبست خورد.
No comments:
Post a Comment